خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 499

1. آشنای تو ز بیگانه و خویشش چه خبر

2. و آنکه قربان رهت گشت ز کیشش چه خبر

3. هدف ناوک چشم تو ز تیغش چه زیان

4. تشنهٔ چشمهٔ نوش تو ز نیشش چه خبر

5. هر کرا شیر ز پیش آید و شمشیر از پس

6. چون بود کشتهٔ عشق از پس و پیشش چه خبر

7. گر چه هر دم بودم صبر کم و حسرت بیش

8. مست پیمانه مهر از کم و بیشش چه خبر

9. اگر از خویش نباشد خبرم نیست غریب

10. در جهان هر که غریبست ز خویشش چه خبر

11. از دل ریشم اگر بی خبری معذوری

12. کانکه مجروح نگشتست ز ریشش چه خبر

13. تو چنین غافل و جان داده جهانی ز غمت

14. گر چه قصاب ز جاندادن میشش چه خبر

15. چه دهد شرح غمت در شب حیرت خواجو

16. شمع دلسوخته از آتش خویشش چه خبر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ دوام وصل میسر نمی‌شود
* شاهان کم التفات به حال گدا کنند
شعر کامل
حافظ
* طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
* چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
شعر کامل
حافظ
* ای خط سبز تو همچون برگ نیلوفر در آب
* قند مصر از شور یاقوت تو چون شکر در آب
شعر کامل
خواجوی کرمانی