خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 70

1. منزلگه جانست که جانان من آنجاست

2. یا روضهٔ خلدست که رضوان من آنجاست

3. هردم بدلم می‌رسد از مصر پیامی

4. گوئیکه مگر یوسف کنعان من آنجاست

5. پر می‌زند از شوق لبش طوطی جانم

6. آری چکنم چون شکرستان من آنجاست

7. هر چند که در دم نشود قابل درمان

8. درد من از آنست که درمان من آنجاست

9. شاهان جهان را نبود منزل قربت

10. آنجا که سراپردهٔ سلطان من آنجاست

11. جائیکه عروسان چمن جلوه نمایند

12. گل را چه محل چونکه گلستان من آنجاست

13. برطرف چمن سرو سهی سر نفرازد

14. امروز که آن سرو خرامان من آنجاست

15. بستان دگر امروز بهشتست ولیکن

16. هرجا که توئی گلشن و بستان من آنجاست

17. مرغان چمن‌باز چو من عاشق و مستند

18. کان نرگس مست و گل خندان من آنجاست

19. گر نیست وصولم به سراپردهٔ وصلت

20. زینجا که منم میل دل و جان من آنجاست

21. از زلف تو کوته نکنم دست چو خواجو

22. زیرا که مقام دل حیران من آنجاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
* هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
شعر کامل
حافظ
* من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست
* دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
شعر کامل
سعدی
* هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
* به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست
شعر کامل
سعدی