خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 702

1. داریم دلی پر غم و غمخوار نداریم

2. وز مستی و بی خویشتنی عار نداریم

3. ما را نه ز دین آر بشارت نه ز دینار

4. کاندیشه ز دین و غم دینار نداریم

5. تا منزل ما کوی خرابات مغان شد

6. خلوت بجز از خانه خمار نداریم

7. بیدار بسر بردن و تا روز نخفتن

8. سودی نکند چون دل بیدار نداریم

9. بازاری از آنیم که با ناله و زاری

10. داریم سری و سر بازار نداریم

11. از ما سخن یار چه پرسید که یکدم

12. بی یار نئیم و خبر از یار نداریم

13. ما را بجز از آه سحر همنفسی نیست

14. زیرا که جز او محرم اسرار نداریم

15. در دل بجز آزار نداریم ولیکن

16. مرهم بجز از یار دلازار نداریم

17. باز آی که بی روی تو ای یار سمن بوی

18. برگ سمن و خاطر گلزار نداریم

19. آزردن و بیزار شدن شرط خرد نیست

20. بیزار مشو چون ز تو آزار نداریم

21. با هیچکس انکار نداریم چو خواجو

22. ز آنروی که با هیچکسی کار نداریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صائب کسی به رتبه شعرم نمی رسد
* دست سخن گرفتم و بر آسمان شدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* مردمی هرگز ز چشم او ندیدم،گر چه من
* می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
* چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
شعر کامل
حافظ