خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 753

1. جان بده یا دگر اندیشهٔ جانانه مکن

2. دام را بنگر ازین پس طلب دانه مکن

3. بسته‌ای با می و پیمانه ز مستی پیمان

4. ترک پیمان کن و جان در سر پیمانه مکن

5. حرمت خویش نگهدار و مکن قصد حرم

6. ور شدی صید حرم روی بدین خانه مکن

7. اگرت دست دهد صحبت بیگانه و خویش

8. خویش را دستخوش مردم بیگانه مکن

9. گنج بردار و ازین منزل ویران بگذر

10. ور مسیحا نفسی چون خر و ویرانه مکن ؟

11. گر نداری سرآنک از سر جان در گذری

12. چشم در نرگس مستانهٔ جانانه مکن

13. تو هم ای ترک ختا ترک جفا گیر و مرا

14. صید آن کاکل شوریدهٔ ترکانه مکن

15. ما چو روی از دو جهان در غم عشقت کردیم

16. هر دم از مجلس ما روی بکاشانه مکن

17. حلقهٔ سلسلهٔ طره میفکن در پای

18. دل سودازدگان مشکن و دیوانه مکن

19. رخ میارای و قرار از دل مشتاق مبر

20. شمع مفروز و ستم بر دل پروانه مکن

21. گر نخواهی که کنی مشک فشانی خواجو

22. پیش گیسوی عروسان سخن شانه مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز که در دست توام مرحمتی کن
* فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
شعر کامل
حافظ
* چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
* که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
شعر کامل
حافظ
* بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
* بروی آب بود منزلی که من دارم
شعر کامل
رهی معیری