خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 783

1. ای شب قدر بیدلان طرهٔ دلربای تو

2. مطلع صبح صادقان طلعت دلگشای تو

3. جان من شکسته بین وین دل ریش آتشین

4. ساخته با جفای تو سوخته در وفای تو

5. خاک در سرای تو آب زنم بدیدگان

6. تا گل قالبم شود خاک در سرای تو

7. گر چه بجای من ترا هست هزار معتقد

8. در دو جهان مرا کنون نیست کسی به جای تو

9. می‌فتم و نمی‌فتد در کف من عنان تو

10. می‌روم و نمی‌روم از سر من هوای تو

11. چون بهوای کوی تو عمر بباد داده‌ام

12. خاک ره تو می‌کنم سرمه بخاکپای تو

13. در رخم از نظر کنی ور بسرم گذر کنی

14. جان بدهم بروی تو سر بنهم برای تو

15. روضه خلد اگر چه دل بهر لقا طلب کند

16. روضهٔ خلد بیدلان نیست بجز لقای تو

17. گر چه سزای خدمتت بندگی نکرده‌ام

18. چیست گنه که می‌کشم این همه ناسزای تو

19. خواجو اگر چه عشق را صبر بود دوا و بس

20. دردی دردکش که هم درد شود دوای تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خال مشکین که بدان عارض گندمگون است
* سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست
شعر کامل
حافظ
* ما سبکروحان به بوی سیب غبغب زنده ایم
* سبزه ما آب از چاه زنخدان می کشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
* آری طریق دولت چالاکی است و چستی
شعر کامل
حافظ