خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 784

1. ای چراغ دیدهٔ جان روی تو

2. حلقهٔ سودای دل گیسوی تو

3. صد شکن بر زنگبار انداخته

4. سنبل زنگی وش هندوی تو

5. مهره با هاروت بابل باخته

6. نرگس افسونگر جادوی تو

7. شیر گیران پلنگ پیلتن

8. صید روبه بازی آهوی تو

9. طره‌ات نعلم بر آتش تافتست

10. زان شدم شوریده دور از روی تو

11. شادی آن هندوی میمون که او

12. می‌تواند گشت همزانوی تو

13. از پریشان حالی و آشفتگی

14. در گمانم این منم یا موی تو

15. هر که را با می پرستان سرخوشست

16. خوش بود پیوسته چون ابروی تو

17. از سرشکم پای در گل می‌رود

18. ورنه بیرون رفتمی از کوی تو

19. آنکه دل در بند یکتائیت بست

20. کی گشادی یابد از پهلوی تو

21. ز ا برویش خواجو بیک پی گوشه گیر

22. کان کمان بیشست از بازوی تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل حیران شود از خوشهٔ زرین عنب
* فهم عاجز شود از حقهٔ یاقوت انار
شعر کامل
سعدی
* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشک طرف دیده را گردید و رفت
* اوفتاد آهسته و غلتید و رفت
شعر کامل
پروین اعتصامی