خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 821

1. ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله

2. وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله

3. وی تیر چشم مست تو پیوسته در کمان

4. وی آفتاب روی تو طالع ز سنبله

5. بازار لاله بشکن و مقدار گل ببر

6. برلاله زن گلاله و برگل فکن کله

7. در ده شراب روشن و در تیره شب مرا

8. از عکس جام باده برافروز مشعله

9. فصل بهار و موسم نوروز خوش بود

10. در سر نوای بلبل و در دست بلبله

11. گل جامه چاک کرده و نرگس فتاده مست

12. وز عندلیب در چمن افتاده غلغله

13. در وادی فراق چو خواجو قدم زند

14. از خون دل گیاش بروید ز مرحله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری
* کشید از دامن معشوق دست از بیم رسوایی
* همین تقصیر بس تا دامن محشر زلیخا را
شعر کامل
صائب تبریزی
* این که تو داری قیامتست نه قامت
* وین نه تبسم که معجزست و کرامت
شعر کامل
سعدی