غزل شمارهٔ 821
1. ای خوشه چین سنبل پرچینت سنبله
2. وی بر قمر ز عنبر تر بسته سلسله
3. وی تیر چشم مست تو پیوسته در کمان
4. وی آفتاب روی تو طالع ز سنبله
5. بازار لاله بشکن و مقدار گل ببر
6. برلاله زن گلاله و برگل فکن کله
7. در ده شراب روشن و در تیره شب مرا
8. از عکس جام باده برافروز مشعله
9. فصل بهار و موسم نوروز خوش بود
10. در سر نوای بلبل و در دست بلبله
11. گل جامه چاک کرده و نرگس فتاده مست
12. وز عندلیب در چمن افتاده غلغله
13. در وادی فراق چو خواجو قدم زند
14. از خون دل گیاش بروید ز مرحله
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده