خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 851

1. ای دلم بسته ز زلف سیهت زناری

2. نافهٔ مشک تتار از سر زلفت تاری

3. خط مشکین تو از غالیه بر صفحهٔ ماه

4. گرد آن نقطهٔ موهوم کشد پرگاری

5. بر گل عارضت آن خال سیاه افتادست

6. همچو زنگی بچه‌ئی بر طرف گلزاری

7. گر کسی برخورد از لعل لبت اولی من

8. ور دل از دست رود در سر زلفت باری

9. کار زلف سیهت گر بدلم در بندست

10. سهل باشد اگرش زین بگشاید کاری

11. دلم آن طره هندو بسیه کاری برد

12. چون فتادم من بیدل به چنان طراری

13. نرگس مست تو گر باده چنین پیماید

14. نیست ممکن که ز مجلس برود هشیاری

15. گرهی از شکن زلف چلیپا بگشای

16. تا بهر موی ببندم پس ازین زناری

17. ظاهر آنست که ضایع گذرد عمر عزیز

18. مگر آن دم که برآری نفسی با یاری

19. میل خاطر بگلستان نکشد خواجو را

20. اگرش دست دهد طلعت گلرخساری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می شود از سنگ طفلان چون تن مجنون کبود
* خال لیلی جامه در نیل مصیبت می زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران
* کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
شعر کامل
سعدی
* در وطن گر می شدی هر کس به آسانی عزیز
* کی ز آغوش پدر یوسف به زندان آمدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی