شمارهٔ 13 - مدیح
1. ای بزرگی که حسن رای تو را
2. هر زمان بر من اصطناعی نوست
3. ابر کف تو تند و پر گهرست
4. بحر فضل تو ژرف و پر لؤلؤست
5. دل شادت چو عقل بی زللست
6. کف رادت چو علم بی آهوست
7. جز تو از مهتران خطاب که کرد
8. بنده خویش را برادر و دوست
9. هم رگ و پوست خواندیم شاید
10. وین تمثل ز روی عقل نکوست
11. زآنکه چون خون و استخوان شد طبع
12. مر مرا خدمت تو در رگ و پوست
13. گر مرا جان و دل ز خدمت تو
14. سال و مه با صفا و با نیروست
15. چون تخلف کنم ز خدمت تو
16. که مرا اصل زندگانی اوست
17. یاد پشتم ز بار رنج دو تاه
18. گرنه در مهر تو دلم یکتوست
19. تربیت کردیم به نظم و تو را
20. تربیت کردن چو من کس خوست
21. آن قصیده به جنب این قطعه
22. راست گویی که نامه مانوست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده