محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 154

1. زهی به دور تو آئین دلبران منسوخ

2. ز طور تازه تو طور دیگران منسوخ

3. ز شهرت حسد اهل حسن برتو شده

4. حدیث یوسف و رشک برادران منسوخ

5. دلم نهاد بنای محبت چو توئی

6. محبت دگران شد بنا بر آن منسوخ

7. حدیث درد مرا دهر در میان انداخت

8. که شد حدیث دگر درد پروران منسوخ

9. لب زمانه به حرف سمنبری جنبید

10. که ساخت حرف تمام سمن بران منسوخ

11. خبر نداری از آن چاکری که خواهد کرد

12. بر تو خدمت صد ساله چاکران منسوخ

13. هنوز محتشم این نظم تازه شهرت بود

14. که گشت نظم جمیع سخنوران منسوخ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرو شوی ای معلّم لوح بیداد
* که یار این حرف پیش از مکتب آموخت
شعر کامل
جامی
* گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
* گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
شعر کامل
حافظ
* یارب از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
* چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده
شعر کامل
صائب تبریزی