محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 170

1. سبکجولان سمندی کان پری در زیر ران دارد

2. به رو بسیار می‌لرزم که باری بس گران دارد

3. من سر گشتهٔ بی دست و پا گرچه عنانش را

4. به میلش می‌کشم از یک طرف نازش عنان دارد

5. خدنگی کز شکاری کرده دشت عشق را خالی

6. هنوز از ناز ترک غمزهٔ او در کمان دارد

7. ندارد جز هوای بر مجنون محمل لیلی

8. زمام ناقه محمل کش اما ساربان دارد

9. چه بودی گر نبودی پای‌بست تربیت چندین

10. سبک پرواز شاهینی که قصد مرغ جان دارد

11. تو هستی یوسف اما نیست یعقوب تو معصومی

12. که از آسیب گرگت زاری او در امان دارد

13. به کذبت تا نگردد جامهٔ معصومی آلوده

14. حذر کن خاصه از گرگی که سیمای شبان دارد

15. ز جام حسن حالا سر خوشی اما نمی‌دانی

16. که این رطل گران در پی خمار بی‌کران دارد

17. از آن آتش زبان دیگر چه داری محتشم در دل

18. مگر تا عاشق از وی سر دل اندر زبان دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
* لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی
شعر کامل
سعدی
* تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
* که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
* حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
شعر کامل
سعدی