محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 233

1. رندان که نقد جان به می ناب می‌دهند

2. باغ حیات را به قدح آب می‌دهند

3. عشق تو بسته خوابم و چشمانت از فریب

4. دل را نوید وصل تو در خواب می‌دهند

5. بازی دهندگان وصال محال تو

6. ما را نشان به گوهر نایاب می‌دهند

7. فیضی که آتشین دم عیسی به مرده داد

8. در دیر ساقیان به می ناب می‌دهند

9. داری دوزخ که روز و شب از حسن بی‌زوال

10. پرتو به مهر و نور به مهتاب می‌دهند

11. من دل ز تودهٔ ته گلخن نمی‌کنم

12. جایم اگر به بستر سنجاب می‌دهند

13. مهر آزماست زهر وفا محتشم از آن

14. شیرین لبان مدام با حباب می‌دهند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ژاله و صبح بهم یافته کافور و گلاب
* زاین و آن داروی هر درد سر آمیخته‌اند
شعر کامل
خاقانی
* اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان
* که جدا می کند از هم دو صف مژگان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
* گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
شعر کامل
فروغی بسطامی