محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 234

1. ملامت گو که گاهی همچو ماه از روزنت بیند

2. بیاید کاشکی در روزن چشم منت بیند

3. سمن را رعشه درتابد که از باد سحرگاهی

4. براندام چو گل لرزیدن پیراهنت بیند

5. در آغوش خیالت جذبه‌ای می‌خواهد این مخمور

6. که چون آید به خود دست خود اندر گردنت بیند

7. به میزان نظر سنجد گرانیهای حسنت را

8. کسی کاندر خرام آرام چابک توسنت بیند

9. شناسای عیار قلب شاهی ای شهنشه کو

10. که توسن راندن و شاهانه ترکش بستنت بیند

11. تو آن شمعی که در هر محفلی کافروزدت دوران

12. ز آه حاضران صد شعله در پیرامنت بیند

13. رود بر باد گر کشت حیات محتشم زان مه

14. که گرد خوشه چینت را به گرد خرمنت بیند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو بوسید پیکان سرانگشت اوی
* گذر کرد بر مهرهٔ پشت اوی
شعر کامل
فردوسی
* بیستون تاب دم تیشهٔ فرهاد نداشت
* عشق را بین که از آن کوه گران شد کمری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی