غزل شمارهٔ 259
1. پیش او نیک و بد عاشق اگر ظاهر شود
2. مدت هجر من و وصل رقیب آخر شود
3. بوده ذاتی هم که چون یابد مجال گفتگوی
4. یک حدیثی موجب آزار صد خاطر شود
5. ذرهای قدرت ندارد خصم و می آزاردم
6. وای گر مثل تو برآزار من قادر شود
7. هرچه از ما گفت در غیبت رقیب روسیه
8. خود بر او خواهد شدن اکنون اگر حاضر شود
9. نی حدیثی میکنی باور نه سوگندی قبول
10. جای آن دارد که از دستت کسی کافر شود
11. صد زبان گر با شدم چون بید گویم شکر تو
12. بند بندم کن خلاف آن اگر ظاهر شود
13. محتشم پیشش بافسون غیر جای خود گرفت
14. لیک کار من نخواهد کرد اگر ساحر شود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده