غزل شمارهٔ 279
1. عرق از برگ گل انگیختنش را نگرید
2. آب و آتش بهم آمیختنش را نگرید
3. دامن افشاندن و برخاستنش را بینید
4. ساغر افکندن و می ریختنش را نگرید
5. همچو طفلی که دهد بازی مرغان حریص
6. دام به نهادن و بگریختنش را نگرید
7. گرچه میگویم و غیرت به دهان میزندم
8. کوه سیم از کمر آویختنش را نگرید
9. جان دیوانهٔ من میرود اینک بیرون
10. از بدن رابطه به گسیختنش را نگرید
11. محتشم اشک ز چشم آه ز دل کرده رها
12. فتنه از بحر و بر انگیختنش را نگرید
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده