محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 324

1. باز آشفته‌ام از خوی تو چندان که مپرس

2. تابها دارم از آن زلف پریشان که مپرس

3. از بتان حال دل گمشده می‌پرسیدم

4. خنده‌ای کرد نهان آن گل خندان که مپرس

5. در تب عشق به جان کندن هجران شده‌ام

6. ناامید آن قدر از پرسش جانان که مپرس

7. محتشم پرسد اگر حال من آن سرو بگو

8. هست لب تشنه پابوس تو چندان که مپرس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل و نرگس به هم دیدى به نوروز
* چنان بودند آن هر دو دل افروز
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
* چه دست‌ها که ز دست تو بر خداوند است
شعر کامل
سعدی
* گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
* آری شود ولیک به خون جگر شود
شعر کامل
حافظ