محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 338

1. آن شاه حسن بین و به تمکین نشستنش

2. و آن خیرگی و طرف کله برشکستنش

3. آن تیر غمزه پرکش و از منتظر کشی است

4. موقوف صد کمان ز کمانخانه جستنش

5. سروی است در برم که براندام نازنین

6. ماند نشان ز بند قبا چست بستنش

7. سر رشتهٔ رضا به دل غیر بسته یار

8. اما چنان نبسته که به توان گسستنش

9. باشد کمینه بازی آن طفل بر دلم

10. بر همزدن دو چشم و به صد نیش خستنش

11. صیدیست محتشم که به قیدی فتاده لیک

12. مرگیست بی‌تکلف از آن قید رستنش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برو راست خم کرد و چپ کرد راست
* خروش از خم چرخ چاچی بخاست
شعر کامل
فردوسی
* زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
* شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* گل چه داند که درد بلبل چیست؟
* او همین کار رنگ و بو داند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی