محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 339

1. بزم برهم زده‌ای ای دل بر خشم به جوش

2. چشم از جنگ بغوغالب از اعراض خموش

3. گرمیش شعلهٔ فروزان ز رخ ماه شعاع

4. تلخیش زهر چکان از دو لب زهر فروش

5. خواب بیهوشی و کیفیت مستی ز سرش

6. جسته از پرزدن مرغ سراسیمه هوش

7. ضبط بیتابی خود کرده ولی در حرکت

8. پیرهن زان تن و اندام و قبازان برو دوش

9. داغ دلهای فکار از حرکاتش به خراش

10. مرغ جانهای نزار از سکناتش به خروش

11. سخنی کامده از حوصلهٔ ناطقه بیش

12. لب فرو بستنش از نطق فروبسته بگوش

13. محتشم هرکه خورد باده به دشمن ناچار

14. کند آخر می اعراض بدین مرتبه نوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شد کاسه دریوزه همه ناف غزالان
* تا نکهت آن زلف به صحرای ختن رفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* چون قمری از این رشک ننالد به چمن ها
* کاین اشک روان را به من آن سرو روان داد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
* گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
شعر کامل
حافظ