محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 340

1. ز خانه تاخت برون کرده ساغری دو سه نوش

2. لب از شراب در آتش گل از عرق در جوش

3. خمار رفته ز سر تازه نشاء از می تلخ

4. اثر ز تلخی می در لبان شهدفروش

5. چو شاخ گل شده کج در میان خانه زین

6. اتاغه از سر دستار میل سر دوش

7. ز رخش راندنش از ناز در نشیب و فراز

8. زمین ز شوق به افغان و آسمان به خروش

9. نموده دوش بدوش ابروان خم به خمش

10. به زور غمزهٔ کمان‌ها کشیده تا سردوش

11. سرشک کرده هم آغوش کامکاران را

12. قبای ترک که تنگش کشیده در آغوش

13. لباس بزم به برآمد آن چنان که مگر

14. رود جریده زند برهزار جوشن پوش

15. ز حالت مژه آن عقل مات مانده که چون

16. یکی شراب خورد دیگری رود از هوش

17. ستاده محتشم از دور بهر عرض نیاز

18. لب از اشاره به جنبش زبان عرض خموش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی‌نیازی را که هم دل تفته بینی هم جگر
* شرب عزلت هم تباشیرش دهد هم ناردان
شعر کامل
خاقانی
* مستان خدا گر چه هزارند یکی اند
* مستان هوا جمله دوگانه‌ست و سه گانه‌ست
شعر کامل
مولوی
* دست رغبت کس نمی سازد به سوی من دراز
* چون گل پژمرده برروی مزارافتاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی