محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 343

1. به عزم رقص چون در جنبش آید نخل بالایش

2. نماند زنده غیر از نخل بند نخل بالایش

3. عجب عیبی است غافل بودن از آغاز رقص او

4. به تخصیص از نخستین جنبش شمشاد بالایش

5. بمیرم پیش تمکین قد نازک خرام او

6. که در جنبش به غیر از سایهٔ او نیست همتایش

7. براندازد ز دل بنیاد آرام آن سهی بالا

8. چو اندازد هوای رقص جنبش در سر و پایش

9. به تکلیف آمد اندر رقص اما فتنه کرد آن گه

10. که میل طبع بی‌تکلیف می‌شد در تماشایش

11. فشانم بر کدامین جلوه‌اش جان را که پنداری

12. دگرگون جلوه پردازیست هر عضوی ز اعضایش

13. به رقص آیند در زنجیر زلفش محتشم دلها

14. چو باد جلوه بی حد در سر زلف سمن سایش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا نقش خیال دوست با ماست
* ما را همه عمر خود تماشاست
شعر کامل
مولوی
* تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام امروز
* در پیرهن از ذوق نگنجیده‌ام امروز
شعر کامل
شیخ بهایی
* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی