غزل شمارهٔ 345
1. پری وشی دل دیوانه میکشد سویش
2. که نیست حد بشر سیر دیدن رویش
3. به نوگلی نگرانم که میدمد چو گیاه
4. کرشمه از در و دیوار گلشن کویش
5. هنوز تیغ نیالوده تیز دستی بین
6. که موج خون ز زمین میرسد به بازویش
7. قیامتست قیامت که صور فتنه دمید
8. جهان ز فتنهٔ نو خیز قد دلجویش
9. ز خاک یوسف گل پیرهن دمد گل رشک
10. اگر به مصر بردبار از چمن بویش
11. چه رغبت است که سر بر نمیتواند داشت
12. ز مزرع دل مردم چرنده آهویش
13. ز دور کرد شکاری مرا رساند از سحر
14. خدنگ نیمکش غمزه چشم جادویش
15. لبش خموش و زبان کرشمهاش گویا
16. ز نکته پروری گوشههای ابرویش
17. چو محتشم به نخستین خدنگ او افتاد
18. هزار بوسه فلک زد به دست و بازویش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده