محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 346

1. مباش ای مدعی خوش دل که از من رنجه شد خویش

2. که شمشیر و کفن در گردن اینک می‌روم سویش

3. هلال‌آسا اگر ساید سرم بر آسمان شاید

4. که باز از سر گرفتم سجدهٔ محراب ابرویش

5. ز بس کز انفعالم مانده سر در پیش چون نرگس

6. درین فکرم که چون خواهم فکندن چشم بر رویش

7. امان می‌خواهم از کثرت که گویم یک سخن با او

8. زبانم تا به سحر غمزه بندد چشم جادویش

9. من گمراه عشق و محنت او تازه اسلامم

10. به جرم توبه‌ام شاید نسوزد آتش خویش

11. کند بختم ز شادی صد مبارکباد اگر از نو

12. نهد داغ غلامی بر جبینم خال هندویش

13. رقیبا آن که از رشگ تو با غم بود هم زانو

14. همین دم تکیه‌گاه یار خواهد بود بازویش

15. به این سگان ای مدعی زان در مسافر شو

16. که دیگر شد مجاور بر سر کوی سگ کویش

17. دو روزی گر ز هجرم غنچه‌سان دلتنگ کرد آن گل

18. ز پیوند قدیمی باز کردم جا به پهلویش

19. نهد گر دست جورش از تطاول اره بر فرقم

20. دگر دست تعلق نگسلم چون شانه از مویش

21. عجب گر بشنوی بوی صلاح از محتشم دیگر

22. که بست و محکمست این بار دل در جعد گیسویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
* به گفتن و به شنیدن نمی شود آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
* غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
شعر کامل
حافظ
* بامداد آن لعبت خوش لب ز بهر بوی خوش
* چون گلاب پارسی بر زلف مشک‌آگین زند
شعر کامل
امیر معزی