محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 369

1. آن پری را گوهر عصمت ز کف شد حیف حیف

2. آفتابی بود نورش برطرف شد حیف حیف

3. طرح یک رنگی فکند آن بت بهر بد گوهری

4. گوهر یک دانه هم رنگ خزف شد حیف حیف

5. آن کمان ابرو که کس انگشت بر حرفش نداشت

6. تیر طعن عیب جویان را هدف شد حیف حیف

7. آن که کام از لعل او جستن بزر ممکن نبود

8. گنج تمکینش به نادانی تلف شد حیف حیف

9. آن که خواندش مادر ایام فرزند خلف

10. عاقبت دل خوش کن صد ناخلف شد حیف حیف

11. نوگلی کز صوت بلبل پنبه‌اش در گوش بود

12. واله چنگ و نی و آواز دف شد حیف حیف

13. محتشم از درد گفتی آن چه در دل داشتی

14. کوش هر بی‌درد این در را صدف شد حیف حیف


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
* نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
شعر کامل
حافظ
* سر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
* گر دهد دست که دامن ز جهان درچینم
شعر کامل
حافظ
* همیشه نرگس مست تو را بیمار می‌بینم
* ولی در عین بیماریش مردم‌دار می‌بینم
شعر کامل
سلمان ساوجی