محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 37

1. فرمود مرا سجدهٔ خویش آن بت رعنا

2. در سجده فتادم که سمعنا واطعنا

3. ما دخل به خود در می‌دیدار نگردیم

4. ما حل له شارعنا فیه شرعنا

5. بودیم ز ذرات به خورشید رخش نی

6. الفرع رئینا والی الاصل رجعنا

7. روزی که دل از عین تعلق به تو بستیم

8. من غیرک یاقرة عینی و قطعنا

9. در زاریم از ضعف عمل پیش تو صد ره

10. ضعف الفرغ الاکبر و یارب فزعنا

11. در دار شفایت مرضی دفع نکردیم

12. لکن کسل الروح من الروح و قعنا

13. گر محتشم از غم علم عین نگون کرد

14. انا علم البهجة بالهم رفعنا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ازگریه چشم هرکه چو بادام شد سفید
* نظاره بنفشه خطان است چاره اش
شعر کامل
صائب تبریزی
* به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
* ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
شعر کامل
فرخی سیستانی
* ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
* نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
شعر کامل
حافظ