محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 38

1. ای گوهر نام تو تاج سر دیوان‌ها

2. ذکر تو به صد عنوان آرایش عنوان‌ها

3. در ورطهٔ کفر افتد انس و ملک ار نبود

4. از حفظ تو تعویضی در گردن ایمانها

5. ای کعبهٔ مشتاقان دریاب که بر ناید

6. مقصود من گم ره از طی بیابان‌ها

7. جان رخش طرب تازد چون ولوله اندازد

8. غارت گر عشق تو رد قافلهٔ جان‌ها

9. شد در ره او جسمم با آن که ز خوبان بود

10. این کشتی بی‌لنگر پروردهٔ طوفان‌ها

11. آن ابر کرم کز فیض مشتاق خطا شوئیست

12. حاشا که بود در هم ز آلایش دامان‌ها

13. چون محتشم از دردش می‌کاهم و می‌خواهم

14. رنجوری خود در خود مهجوری درمان‌ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون
* این گل از دامن صحرای دل آید بیرون
شعر کامل
صائب تبریزی
* گوش اگر داری درین بستانسرا هر غنچه ای
* می کند با صد زبان تلقین خاموشی ترا
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند
* به سر تو که همی زیره به کرمان آرند
شعر کامل
سنایی