محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 374

1. باز علم زد ز بیابان عشق

2. کرد جنیبت کش سلطان عشق

3. باز رسید از پی هم کوه کوه

4. موج قوی جنبش طوفان عشق

5. باز صلا زد به دو کون و کشید

6. فتنهٔ جهان تا به جهان خان عشق

7. باز به گوش مه و کیوان رسید

8. غلغله از ساحت ایوان عشق

9. باز دل آن فارس مطلق عنان

10. رخش جنون تاخت به میدان عشق

11. باز محل شد که به جان بشنوند

12. مور و ملخ حکم سلیمان عشق

13. باز ز معزولی عقل و خرد

14. دور جنون آمد و دوران عشق

15. ای دل نوعتهد کنون ز اتحاد

16. جان من و جان تو و جان عشق

17. محتشم ازبهر بتان قتل تو

18. حکم مطاع است ز دیوان عشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیوند عمر بسته به موییست هوش دار
* غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
شعر کامل
حافظ
* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی
* چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم
* که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش
شعر کامل
حافظ