غزل شمارهٔ 375
1. این آینهگون سقف که آبیست معلق
2. نسبت به من تشنه سرابیست معلق
3. این گوی که دستی نگهش داشته زان سوی
4. چون قطره آبی ز سحابیست معلق
5. دل میکنداز غبغب و روی تو تصور
6. کز آتش سوزنده حبابیست معلق
7. کاکل که به بوسیدن دوشت شده مایل
8. گوئی ز سر سرو غرابیست معلق
9. در حلقهٔ فتراک تو دایم دل بریان
10. آویخته چون مرغ کبابیست معلق
11. این کاسه سر کاون پر نشئه ز عشقت
12. از بوالعجبی جام شرابیست معلق
13. در سینهٔ دل زیر و زبر گشته ز خویت
14. لرزندهتر از قطرهٔ آبیست معلق
15. دل کز طمع لعل تو افتاده در آن زلف
16. آویخته مرغی ز طنابیست معلق
17. از هر مژه محتشم ای گوهر سیراب
18. از بهر نثارت در نابیست معلق
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده