غزل شمارهٔ 444
1. خوش آن که هم زبان به تو شیرین بیان شوم
2. حرفی ز من بپرسی و من بیزبان شوم
3. وقت سخن تو غرق عرق گردی از حجاب
4. من آب گردم و ز خجالت روان شوم
5. یاری به غیر کن که سزای وفای من
6. این بس که ناوک ستمت را نشان شوم
7. در کوی خویش اگر ز وفا جا دهی مرا
8. سگ باشم ار جدا ز سگ آستان شوم
9. جورت که پیش محتشم از صد وفا به است
10. من سعی میکنم که سزاوار آن شوم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده