محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 451

1. ما به عهدت خانهٔ دل از طرب پرداختیم

2. در به روی خوش دلی بستیم و باغم ساختیم

3. سایه‌پرور ساخت صد مجنون صحراگرد را

4. رایتی کاندر بیابان جنون افراختیم

5. خشک بر جا ماند رخش فارس گردون چو ما

6. توسن جرات به میدان محبت تاختیم

7. عشق او ما را گرفت از چنگ دیگر دلبران

8. تن برون بردیم ازین میدان ولی جان باختیم

9. گر توکل را درین دریاست دخل ناخدا

10. بادبان برکش که ما کشتی در آب انداختیم

11. تا محک فرسا نشد نقد محبت یک به یک

12. ما زر ناقص عیار خویش را نشناختیم

13. محتشم بهر چراغ افروزی در راه وصل

14. هرزه مغز استخوان خویش را بگداختیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق
* چنان شدست که فرمان عامل معزول
شعر کامل
سعدی
* اگر چه لاله طورست روی روشن او
* چراغ روز بود با بیاض گردن او
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر دلجویی طفلان نمی شد سنگ راه من
* به مجنون یاد می دادم ز خود بیرون دویدن را
شعر کامل
صائب تبریزی