محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 46

1. نامسلمان پسری خون دلم خورد چو آب

2. که به مستی دل مرغان حرم کرده کباب

3. کار بر مرغ دلم در کف طفلی شده است

4. آن چنان تنگ که گلشن بودش چنگ عقاب

5. شاهد عشق حریفیست که گر یابد دست

6. می‌کند دست به خون ملک‌الموت خضاب

7. چهرهٔ هجر به خواب آید اگر عاشق را

8. کشدش خوف به مهد اجل از بستر خواب

9. لرزه بر دست نسیم افتد اگر برگیرد

10. به سر انگشت خیال از رخ او طرف نقاب

11. تو که داری سر شاهنشهی کشور دل

12. فکر ملک دل ما کن که خرابست خراب

13. محتشم را دم آبی چو ز تیغت دادی

14. دم دیگر به چشانش که ثوابست ثواب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قلم پوشیده می‌رانم که اسرارم نهان ماند
* اگر چه آتش سوزان به نی نتوان نهان کردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
* از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم
* بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
شعر کامل
سعدی