محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 47

1. نیست امروز شکست دلم از چشم پرآب

2. دایم این خانه خرابست ازین خانه خراب

3. رعشهٔ نخل وجودم نگذارد که به چشم

4. آشیان گرم کند طایر وحشی وش خواب

5. چو پر آشوب سواری که به شادی نرسید

6. فتنه را پا به زمین چون تو نهی پا برکاب

7. خواه چون شمع بسوزان همه را خواه بکش

8. که خطای تو ثوابست و گناه تو ثواب

9. تا خجالت ز سگانت نبرم بعد از قتل

10. استخوانم به بیابان عدم کن پرتاب

11. کر به جرم نگهی بی‌گنهی سوختنی است

12. بیش ازین نیز مسوزش که کبابست کباب

13. محتشم بر در عزلت زن و از سروا کن

14. صحبت اهل نصیحت که عذابست عذاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر جامه که بر قامت عشاق بریدند
* عشق تو به سر پنجه قدرت کفنش کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سرمه ماست گرد تو راحت ماست درد تو
* کیست حریف و مرد تو ای شه مردآفرین
شعر کامل
مولوی
* برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
* که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
شعر کامل
سعدی