محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 474

1. ای تو نکرده جز جفا آن چه نکرده‌ای بکن

2. تیغ بکش به خون ما آن چه نکرده‌ای بکن

3. ای زده عقل و راه دین خواهی اگر متاع جان

4. بی خبر از درم درا آن چه نکرده‌ای بکن

5. چند به منتم کشی کز ستمت نکشته‌ام

6. ای ستمت به از وفا آن چه نکرده‌ای بکن

7. ای که ربوده‌ای به رخ صد دل و مایلی بدین

8. عقدهٔ زلف برگشا آن چه نکرده‌ای بکن

9. ای که نبوده بر درت مثل من از جفا کشان

10. میروم این زمان بیا آن چه نکرده‌ای بکن

11. ای نه نموده روی مه برده هزار دل ز ره

12. روی به محتشم نما آن چه نکرده‌ای بکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه کنی دنیا بی‌دین و خرد زیرا
* خوش نباشد نان بی‌زیره و آویشن
شعر کامل
ناصرخسرو
* ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
* کجاست پیک صبا گر همی‌کند کرمی
شعر کامل
حافظ
* مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
* غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد
شعر کامل
صائب تبریزی