محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 495

1. با او شبی از دیر می‌خواهم خراب آیم برون

2. او برقع شرم افکند من از حجاب آیم برون

3. خوش آن که طرح سیر شب اندازد آن مست خراب

4. من دامن ظلمت دران با آفتاب آیم برون

5. عذر گنه گویم چنان کز کشتن من بگذرد

6. گر آن قدر بخشد امان کز اضطراب آیم برون

7. در ورطهٔ عشق بتان ناکرده خود راامتحان

8. کشتی در آب انداختم تا چون ز آب آیم برون

9. تا حشر عشق از بهر من خواهد فروزد آتشی

10. کافتم اگر یک دم درو دردم کباب آیم برون

11. راندم به میدان چون فرس کز تیرباران بلا

12. از موج خیز خویشتن گلگون رکاب آیم برون

13. از ابر احسان قطره‌ای در دوزخ هجران چکان

14. تا محتشم یابد امان من از عذاب آیم برون


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای باد خوش که از چمن عشق می‌رسی
* بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* ز دیده اشک خونین بر رخان ریخت
* تو گفتى ناردان بر زعفران ریخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی