محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 54

1. دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت

2. چشم زخم عجبی از تو مرا دورانداخت

3. من که سر خوش نشدم از می صد خمخانه

4. به یکی ساغرم آن نرگس مخمور انداخت

5. آن که در کشتن من دست اجل بست به چوب

6. ناوکی بود که آن بازوی پرزور انداخت

7. رنج را از تن مایل به اجل دور افکند

8. مژدهٔ پرسش او بس که به دل شور انداخت

9. ساخت بر گنج حیات دو جهانم گنجور

10. به عیادت چو گذر بر من رنجور انداخت

11. از دل جن و بشر شعلهٔ غیرت سر زد

12. از گذاری که سلیمان به سر مور انداخت

13. کلبهٔ محتشم از غرفهٔ مه برد سبق

14. تا بر او پرتوی آن طلعت پرنور انداخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
* به سیب بوستان و شهد و شیرم
شعر کامل
حافظ
* ز خاکیم و باید شدن زیر خاک
* همه جای ترسست و تیمار و باک
شعر کامل
فردوسی
* دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود
* جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ