محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 549

1. دی باز جرعه نوش ز جام که بوده‌ای

2. صد کام تلخ کرده به کام که بوده‌ای

3. آنجا که بود بهر تو در خاک دامها

4. دام که پاره کرده ورام که بوده‌ای

5. آنجا که جسته‌اند تو را چون هلال عید

6. به رقع گشودهٔ ماه تمام که بوده‌ای

7. سرگرمیت چو برده به کسب هوا برون

8. خورشیدوار بر در و بام که بوده‌ای

9. ای صد هزار صید دل آزاد کرده‌ات

10. خود صیدوار بسته دام که بوده‌ای

11. شب عارفانه ساقی بزم که گشته‌ای

12. تا روز جرعه نوش ز جام که بوده‌ای

13. در حالت شکفتگی از رغم محتشم

14. حالت طلب ز طرز کلام که بوده‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همت طلب از باطن پیران سحرخیز
* زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* کرده از درد سرم، گوشه عزلت فارغ
* خاک کاشانۀ ماصندل پیشانی ما
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
* برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
شعر کامل
حافظ