محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 576

1. ساربان بر ناقه می‌بندد به سرعت محملی

2. چون جرس ز اندیشه در بر میتپد نالان دلی

3. محمل آرائیست یکجا گرم با صد آب و تاب

4. جای دیگر آه سرد و گریهٔ بی‌حاصلی

5. یک طرف در نیت پرواز باز جان شکار

6. یک طرف در اضطراب مرگ مرغ بسملی

7. شهر ویران کرده‌ای را باد صحرا در دماغ

8. باد در کف چون گل از وی بی‌دلی پا در گلی

9. وای بر صحرائیان کز شهر بیرون میرود

10. بی‌ترحم صید بندی ناپشیمان قاتلی

11. سیل اشگ من گر افتد از پی این کاروان

12. ز افت طوفان خطر گاهی شود هر منزلی

13. از بنی‌آدم ندیدم محتشم مانند تو

14. وصل را نامستعدی انس را ناقابلی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیش چشمی که به یکتایی آن سرو رسید
* طوق هر فاخته ای های هوالله بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* عقل حیران شود از خوشهٔ زرین عنب
* فهم عاجز شود از حقهٔ یاقوت انار
شعر کامل
سعدی