محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 69

1. گوی میدان محبت سر اهل نظر است

2. گرد این عرصه مگردید که سر در خطر است

3. سینهٔ تنگ پر از آه و تنگ پردهٔ راز

4. چون کنم آه که یک پرده و صد پرده در است

5. چو هنر سوز تو گه دود برآرد ز جهان

6. که بسوزی تو و دود از تو نخیزد هنر است

7. گشت دیر آمدن صبح وصالم گوئی

8. که شب هجر مرا صبح قیامت سحر است

9. مژده ای دل که به قصد تو مهی بسته کمر

10. که کمر بسته او صد مه زرین کمر است

11. غیر میرد به تو هرگاه قرینم بیند

12. این چو فرخنده قران‌های سعادت اثر است

13. تیغ بر کف چو کنی قصد سرمشتاقان

14. بر سر محتشم کز همه مشتاق‌تر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن سرو که گویند به بالای تو ماند
* هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
شعر کامل
سعدی
* شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
* دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ
* سرت گر بساید به ابر سیاه
* سرانجام خاک است ازو جایگاه
شعر کامل
فردوسی