محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 71

1. با خط آن سلطان خوبان را جمالی دیگر است

2. بسته هر موی او صاحب کمالی دیگر است

3. نیست در بتخانهٔ مارا غیر فکر روی دوست

4. ما درین فکریم و مردم را خیالی دیگر است

5. پیش رویت چون به یک دم جان ندادیم از نشاط

6. هردم از روی تو ما را انفعالی دیگر است

7. گر بود ما را دو عید از دیدنت نبود بعید

8. زان که هر طاقی ز ابرویت هلالی دیگر است

9. سگ از آن کس به که چون شد با غزالی آشنا

10. باز چشمش در پی وحشی غزالی دیگر است

11. محتشم چون هر زمان حالی دگر دارد ز عشق

12. هر غزل از گفتهٔ او حسب و حالی دیگر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
* تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
شعر کامل
سعدی
* برین گونه گردد سراسر سخن
* شود سست نیرو چو گردد کهن
شعر کامل
فردوسی
* دنبال یار رفت روان کرد آب چشم
* آن رفته باز نامد و اشکم روان بماند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی