محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 81

1. آن که بزم غیر را روشن چو گلشن کرده است

2. می‌تواند کرد با او آن چه با من کرده است

3. عنقریب از گریه نابینا چو دیگر چشمهاست

4. دیده‌ای کان سست عهد امروز روشن کرده است

5. کرده در چشم رقیب بوم سیرت آشیان

6. شاهباز من عجب جائی نشیمن کرده است

7. یک جهت تا دیده‌ام با غیر آن بی‌درد را

8. غیرتم از صد جهت راضی به مردن کرده است

9. مردهٔ ما راهنوز از اختلاط اوست عار

10. کان مسیحا دم ز وصلش روح در تن کرده است

11. وه که شد آلوده دامان آن که در تمکین حسن

12. خنده بر مستوری صد پاکدامن کرده است

13. محتشم رخش ترقی بین که آن رعنا سوار

14. آهوی شیرافکنش را روبه افکن کرده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاطری معمور کردن، از دو عالم خوشترست
* گنج را در دامن ویرانه می ریزیم ما!
شعر کامل
صائب تبریزی
* شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
* در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
شعر کامل
رهی معیری
* صبح محشر سر زد و تخم امیدم سر نزد
* در چه ساعت یارب این یوسف به چاه افتاده است؟
شعر کامل
صائب تبریزی