محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 88

1. منتظری عمرها گر بگذاری نشست

2. آخر از آن ره بر او گردسواری نشست

3. هرکه ز دشت وجود خاست درین صید گاه

4. بهر وی اندر کمین شیر شکاری نشست

5. گرد تو را چون رساند فتنه به میدان دهر

6. هرکه سر فتنه داشت رفت و به کاری نشست

7. غمزه زنان آمدی شاهسوار اجل

8. تیغ به دست تو داد خود به کناری نشست

9. خون مرا گرچه داد عاشقی تو به باد

10. هیچ ازین رهگذر بر تو غباری نشست

11. در قدح عشق‌ریز باده مرد آزمای

12. کز سر دعوی به بزم باده گساری نشست

13. محتشم خسته را پر بره انتظار

14. چهره به خون شد نگار تا به نگاری نشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بگو به خازن جنت که خاک این مجلس
* به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن
شعر کامل
حافظ
* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی