غزل شمارهٔ 97
1. امشب ای شمع طرب دوست که همخانهٔ توست
2. هجر بال و پرما بسته که پروانهٔ توست
3. من گلافشان کاشانه خویشم بسرشک
4. که بخار مژهٔ جاروب کش خانهٔ توست
5. من خود از عشق تو مجنون کهن سلسلهام
6. که ز نو شهر بهم برزده دیوانهٔ توست
7. دل ویران من ای گنج طرب رفته به باد
8. دل آباد که ویران شده ویرانهٔ توست
9. من ز بزمت شده از بادیه پیمایانم
10. باده پیما که در آن بزم به پیمانهٔ توست
11. مکن ز افسانه غم رفته به خواب اجلم
12. تا ز سر خواب که بیرون کن افسانهٔ توست
13. محتشم حیف که شد مونس غیر آن دلدار
14. که انیس دل و جان من و جانانهٔ توست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده