محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 12

1. بخت چون بر نقد دولت سکهٔ اقبال زد

2. هم شب شاهی در درویش فرخ فال زد

3. جسم خاکی شد سپند و بستر آتش آن زمان

4. کان گران تمکین در این مضطرب احوال زد

5. طایر گرم آشیان خواب از وحشت پرید

6. فتنهٔ تیری از کمین بر مرغ فار غبال زد

7. ساقی دولت به دستم ساغری پر فیض داد

8. مطرب عشرت به گوشم نغمهٔ پر خال زد

9. آن که می‌کشتش خمار هجر در کنج ملال

10. از شراب وصل ساغرهای مالامال زد

11. پیش از آن کاید به اقبال آن شه اقلیم حسن

12. جانم از تن خیمه بیرون بهر استقبال زد

13. محتشم زد بر سپاه غم شبیخون شاه وصل

14. بر به ملک دل ز عشرت خیمهٔ اجلال زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حسن بالای چو سروش ز خرامیدن و خواب
* طعنه بر قامت شمشاد و صنوبر زده بود
شعر کامل
اوحدی
* باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
* لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی
شعر کامل
سعدی
* کاش آن به خشم رفته ما آشتی کنان
* بازآمدی که دیده مشتاق بر درست
شعر کامل
سعدی