محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 3

1. من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا

2. ورنه شهبازی ز چنگت می‌کشد بیرون مرا

3. زود می‌بینی رگ جانم به چنگ دیگری

4. گر نوازش می‌کنی زین پس به این قانون مرا

5. آن که دی بر من کشید از غمزه صد شمشیر تیز

6. تا تو واقف می‌شود می‌افکند در خون مرا

7. آن که دوش از پیش چشم ساحرش بگریختم

8. تا تو می‌یابی خبر می‌بندد از افسون مرا

9. آن که در دل خیل وسواسش پیاپی می‌رسد

10. تا تو خود را می‌رسانی می‌کند مجنون مرا

11. آن که از یک حرف مستم کرد اگر گوید دو حرف

12. می‌تواند کرد مدهوش از لب میگون مرا

13. آن گران تمکین که من دیدم همانا قادر است

14. کز تو بار عاشقی بر دل نهد افزون مرا

15. گر به آن خورشیدرو یک ذره خود را می‌دهم

16. می‌برد در عزت از رغم تو بر گردون مرا

17. چون گریزم محتشم گر آن بت زنجیر موی

18. پای دل بندد پس از تحقیق این مضمون مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق
* جز چون زبان سوسن و دست چنار نیست
شعر کامل
سنایی
* طفیل هستی عشقند آدمی و پری
* ارادتی بنما تا سعادتی ببری
شعر کامل
حافظ
* بچین از شاخسار و جیب و دامن پرکن و بنشین
* به روی سبزهٔ نورسته زیر چتر نسترون
شعر کامل
هاتف اصفهانی