محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 31

1. این منم کز عصمت دل در دلت جا کرده‌ام

2. این منم کز عشق پاک این رتبه پیدا کرده‌ام

3. این منم کز پاکبازی چشم هجران دیده را

4. قابل نظاره آن روی زیبا کرده‌ام

5. این منم کز عین قدرت دیدهٔ اغیار را

6. بی‌نصیب از توتیای خاک آن پا کرده‌ام

7. این منم کز صیقل آئینهٔ صدق و صفا

8. در رخت آثار مهر خود هویدا کرده‌ام

9. این منم کز رازداری گوش حرف اندوز را

10. مخزن اسرار آن لعل شکرخا کرده‌ام

11. این منم کز پرسشت با صحت و عمر ابد

12. ناز بر خضر و تغافل بر مسیحا کرده‌ام

13. این منم کاندر حضور مدعی چون محتشم

14. هرچه طبعم کرده خواهش بی‌محابا کرده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز آستین طبیبان هزار خون بچکد
* گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش
شعر کامل
حافظ
* از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
* که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
شعر کامل
حافظ
* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی