محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 53

1. شدم از گریه نابینا چراغ دیدهٔ من کو

2. سیه گزدید بزمم شمع مجلس دیدهٔ من کو

3. عنان بخت هر بی دل که بینی دلبری دارد

4. نگهدار عنان بخت بر گردیدهٔ من کو

5. به میزان نظر طور بتان را جمله سنجیدم

6. ندیدم یک کران تمکین بت سنجیدهٔ من کو

7. بود دامن به دست صد خس این گلهای رعنا را

8. گل یکرنگ دامن از خسان برچیدهٔ من کو

9. چو مجنونی ببینی در بیابانها بپرس ای مه

10. که مجنون بیابان گرد محنت دیدهٔ من کو

11. چو ناوک خورده صیدی را تنی بسمل بگو با خود

12. که صید زخمی در خاک و خون غلطیدهٔ من کو

13. ز اشک محتشم افتاد شور اندر جهان بی تو

14. تو خود هرگز نگفتی عاشق شوریدهٔ من کو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ
* چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ
شعر کامل
مولوی
* توانگرا در رحمت به روی درویشان
* مبند و گر تو ببندی خدای بگشاید
شعر کامل
سعدی
* ما ازین هستی ده روزه به جان آمده ایم
* وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
شعر کامل
صائب تبریزی