محتشم کاشانی_دیوانغزلیات از رسالهٔ جلالیه (فهرست)

شمارهٔ 59

1. برای خاطر غیرم به صد جفا کشتی

2. ببین برای که ای بی‌وفا کرا کشتی

3. بران دمی که دمیدی نهان بر آتش غیر

4. چراغ انجمن افروز عشق ما کشتی

5. رقیب دامن پاکت گرفت و پاک نسوخت

6. دریغ و درد که زود آتش حیا کشتی

7. چو من هلاک شوم از طبیب شهر بپرس

8. که مرگ کشت مرا یا تو بی‌وفا کشتی

9. کسی ندیده که یک تن دو جا شود کشته

10. مرا تو آفت جان صد هزار جا کشتی

11. سرم ز کنگر غیرت بر اهل درد نما

12. مرا چو بر در دروازه بلا کشتی

13. حریف درد تو شد محتشم به صد امید

14. تو بی‌مروتش از حسرت دوا کشتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
* به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
شعر کامل
مولوی
* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* وقت گل زان گونه کز گل سبزۀ تر می دهد
* کشتۀ آن غمزه را از خاک نشتر می دهد
شعر کامل
جامی