مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1010

1. من رای درا تلالا نوره وسط الفؤاد

2. بیننا و بینه قبل التجلی الف واد

3. جاء من یحیی الموات و الرمیم و الرفات

4. ایها الاموات قوموا و ابصروا یوم التناد

5. طارت الکتب الکرام من کرام کاتبین

6. ایقظوا من غفله ثم انشروا للاجهتاد

7. جاء نا میزاننا کی تختبر اوزاننا

8. ربنا اصلح شأننا اوجد به عفو یا جواد

9. اضحکوا بعد البکا یا نعم هذ المشتکا

10. قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد

11. پارسی گوییم شاها آگهی خود از فؤاد

12. ماه تو تابنده باد و دولتت پاینده باد

13. هر ملولی که تو را دید و خوش و تازه نشد

14. آب نابش تیره باد و آتشش بادا رماد

15. خوابناکی که صباحت دید وز جا برنجست

16. چشم بختش خفته بادا تا الی یوم المعاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد
* آشوب در نهاد من ناتوان نهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
* بیار باده که بنیاد عمر بر بادست
شعر کامل
حافظ
* گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
* حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
شعر کامل
حافظ