مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1216

1. گر عاشقی از جان و دل جور و جفای یار کش

2. ور زانک تو عاشق نه‌ای رو سخره می‌کن خار کش

3. جانی بباید گوهری تا ره برد در دلبری

4. این ننگ جان‌ها را ز خود بیرون کن و بر دار کش

5. گاهی بود در تیرگی گاهی بود در خیرگی

6. بیزار شو زین جان هله بر وی خط بیزار کش

7. خود را مبین در من نگر کز جان شدستم بی‌اثر

8. مانند بلبل مست شو زو رخت بر گلزار کش

9. این کره تند فلک از روح تو سر می‌کشد

10. چابک سوار حضرتی این کره را در کار کش

11. چون شهسوار فارسی خربندگی تا کی کنی

12. ننگت نمی‌آید که خر گوید تو را خروار کش

13. همچون جهودان می‌زیی ترسان و خوار و متهم

14. پس چون جهودان کن نشان عصابه بر دستار کش

15. یا از جهودی توبه کن از خاک پای مصطفی

16. بهر گشاد دیده را در دیده افکار کش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خیال در همه عالم برفت و بازآمد
* که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
شعر کامل
سعدی
* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی
* عشق از ره تکلیف به دل پا نگذارد
* سیلاب نپرسد که در خانه کدام است
شعر کامل
صائب تبریزی