مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1311

1. باز از آن کوه قاف آمد عنقای عشق

2. باز برآمد ز جان نعره و هیهای عشق

3. باز برآورد عشق سر به مثال نهنگ

4. تا شکند زورق عقل به دریای عشق

5. سینه گشادست فقر جانب دل‌های پاک

6. در شکم طور بین سینه سینای عشق

7. مرغ دل عاشقان باز پر نو گشاد

8. کز قفس سینه یافت عالم پهنای عشق

9. هر نفس آید نثار بر سر یاران کار

10. از بر جانان که اوست جان و دل افزای عشق

11. فتنه نشان عقل بود رفت و به یک سو نشست

12. هر طرف اکنون ببین فتنه دروای عشق

13. عقل بدید آتشی گفت که عشقست و نی

14. عشق ببیند مگر دیده بینای عشق

15. عشق ندای بلند کرد به آواز پست

16. کای دل بالا بپر بنگر بالای عشق

17. بنگر در شمس دین خسرو تبریزیان

18. شادی جان‌های پاک دیده دل‌های عشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاه‌نشین چشم من تکیه گه خیال توست
* جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
شعر کامل
حافظ
* آن خط عنبرشکن بر برگ گل دانی چراست
* نافه مشکست کاندر جیب نسرین کرده‌اند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* در صف آزاد مردان کمترست از جوز پوچ
* هر سبک مغزی که از دستار می گوید سخن
شعر کامل
صائب تبریزی