مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1312

1. فریفت یار شکربار من مرا به طریق

2. که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق

3. چه چاره آنچ بگوید ببایدم کردن

4. چگونه عاق شوم با حیات کان و عقیق

5. غلام ساقی خویشم شکار عشوه او

6. که سکر لذت عیش است و باده نعم رفیق

7. به شب مثال چراغند و روز چون خورشید

8. ز عاشقی و ز مستی زهی گزیده فریق

9. شما و هر چه مراد شماست از بد و نیک

10. من و منازل ساقی و جام‌های رحیق

11. بیار باده لعلی که در معادن روح

12. درافکند شررش صد هزار جوش و حریق

13. روا بود چو تو خورشید و در زمین سایه

14. روا بود چو تو ساقی و در زمانه مفیق

15. گشای زانوی اشتر بدر عقال عقول

16. بجه ز رق جهانی به جرعه‌های رقیق

17. چو زانوی شتر تو گشاده شد ز عقال

18. اگر چه خفته بود طایرست در تحقیق

19. همی‌دود به که و دشت و بر و بحر روان

20. به قدر عقل تو گفتم نمی‌کنم تعمیق

21. کمال عشق در آمیزش‌ست پیش آیید

22. به اختلاط مخلد چو روغن و چو سویق

23. چو اختلاط کند خاک با حقایق پاک

24. کند سجود مخلد به شکر آن توقیق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
* آری طریق دولت چالاکی است و چستی
شعر کامل
حافظ
* دل را ز قید جسم رها می کنیم ما
* این دانه را ز کاه جدا می کنیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی